بازی
اگه وی ویوی منو دیده باشید حتما فهمیدید که بجای اینکه واسه ی خانوم دکتر جمشیدی ربع سکه بخرم نیم سکه خریدم و مامانی کلی بهم خندید البته اولش یه خورده عصبانی شد ( به خدا فقط یه خورده )
امروز صب رفتم دوباره عوضش کردم با ربع سکه. هوا واقعا سرده تا برگشتم حسابی یخیدم
دیشب کلی با سپنتا بازی کردم. من یه ضربه میزدم ( خیلی آروم بود ) اونم یه لگد حواله میکرد بیچاره مامانی هم از من میخورد هم از سپنتا
امروزم ساعت 2 با باجناق گرامی و خاله میریم همدان واسه ی قرارداد بانک خون بند ناف ( همیشه این 4 تا کلمه رو قاطی میکنم بعضی وقتا هم میگم خون بانک بند ناف )
خداکنه یادم بمونه ریشمم بزنم چون خیلی بلند شده
امروز صب رفتم دوباره عوضش کردم با ربع سکه. هوا واقعا سرده تا برگشتم حسابی یخیدم
دیشب کلی با سپنتا بازی کردم. من یه ضربه میزدم ( خیلی آروم بود ) اونم یه لگد حواله میکرد بیچاره مامانی هم از من میخورد هم از سپنتا
امروزم ساعت 2 با باجناق گرامی و خاله میریم همدان واسه ی قرارداد بانک خون بند ناف ( همیشه این 4 تا کلمه رو قاطی میکنم بعضی وقتا هم میگم خون بانک بند ناف )
خداکنه یادم بمونه ریشمم بزنم چون خیلی بلند شده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی