سراب گیان
سپنتا داره یواش یواش با محیط اطرافش ارتباط برقرار میکنه
میتونه بدون کمک اجسامو بگیره ( مخصوصا ریموت تلویزیون و ماهواره و موبایل رو )
فک کنم میخواد دندون دراره آخه هر چیزی رو میگیره سریع گاز میگیره
جمعه رفتیم سراب گیان صبحش من نتونستم برم ولی مامانی با بابا بزرگ اینا و خاله و دایی اینا رفتن منم ضهر بهشون ملحق شدم. عجب هوایی بود واقعا لذت بخش بود
ولی حیف از اون منظره و هوای عالی که نه تنها مدیریت درست و حسابی نداره بلکه کسانی هم که میان اونجا توجهی بهش نمیکنن.
به هر حال خوش گذشت
عکسای سپنتا هم تو ادامه ی مطلب هستش
سپنتا داره یواش یواش با محیط اطرافش ارتباط برقرار میکنه
میتونه بدون کمک اجسامو بگیره ( مخصوصا ریموت تلویزیون و ماهواره و موبایل رو )
فک کنم میخواد دندون دراره آخه هر چیزی رو میگیره سریع گاز میگیره
جمعه رفتیم سراب گیان صبحش من نتونستم برم ولی مامانی با بابا بزرگ اینا و خاله و دایی اینا رفتن منم ضهر بهشون ملحق شدم. عجب هوایی بود واقعا لذت بخش بود
ولی حیف از اون منظره و هوای عالی که نه تنها مدیریت درست و حسابی نداره بلکه کسانی هم که میان اونجا توجهی بهش نمیکنن.
به هر حال خوش گذشت
سپنتا روی دوش دایی
سپنتا وقتی خیلی هیجان زده میشه
اینجا خیلی خسته شده خوابش برده
به قول مامانی مث جیمبو بالهاشو باز کرده
( بچم داره از پشت سرش کچل میشه )
یه هندونه ی آبدار و خوشمزه
سپنتا از نمای نزدیک
سپنتا وقتی داشت آواز میخوند
بعد یه روز پر از شیطونی این خواب میچسبه
این کاریکاتور من و مامانی وسپنتاست که توی کیش یه آقاهه ازمون کشید
اینجا با جدیت تمام داشت پا میزد که به دوربین برسه
سپنتا تو باغ گیلاس