غذا
روز شنبه سپنتا رفت پیش دکتر واسه بازدید ماهیانه پسرم قد کشیده حسابی. 62cm قدش بود که دکتر گفت بالاتر از میانگینه!!!! قدش به خودم رفته دور سرش و وزنشم خود رشد کرده
تازه دکتر گفت سپنتا کوچولوی ما میتونه غذا بخورهو قطره آهنشم شروع باید شروع کنیم. امروز میخایم بهش غذا بدیم اونم با کلی مراسم و عکس و این حرفا......
دیشب مملی پسرعمه ی سپنتا خونه ی ما بودن جفتشون میخواستن بیان بغل من هرکدومشونو می گرفتم اون یکی گریه می کرد فیلمی شده بود که بیا و ببین.... این نیم وجبی ما که هیچکی فکر نمیکرد بفهمه حسابی خودشو پیچ و تاب میداد که از بغل مامان بزرگش درآد و بیاد بغل من...
سپنتا جدیدا زیاد زل میزنه به چشمام بعضی وقتا که بغلمه یهو برمیکرده نگام میکنه انگار میخواد مطمئن بشه من هستم . تازه وقتی میخوام برم سر کار با کلی مضلومیت نگام می کنه یعنی منم ببر!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی